جدول جو
جدول جو

معنی کشک پائین - جستجوی لغت در جدول جو

کشک پائین
(کُ کِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقع در 7 هزارگزی شمال خاوری رشخوار. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ شِ)
دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 50 هزارگزی جنوب خاوری خوسف و 40 هزارگزی خاور مالرو عمومی به قیس آباد با 104تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو و فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ رِ سُ لا)
دهی از دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. واقع در 70هزارگزی شمال باختری بندرعباس سرراه فرعی خمیر به بندرعباس با 210تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و مکاری وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ جَ دَ)
سائیدن کشک. ریختن کشک (=دوغ خشک شده، قوروت) در تغار و سائیدن آن با آب و آب کشک حاصل کردن چاشنی طعام را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ گِ زِ / زَ)
دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه شهرستان تربت حیدریه واقع است و 941 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کوشک که در بخش بافت شهرستان سیرجان واقع است و 112 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
عمل سائیدن کشک. (یادداشت مؤلف).
- تغار کشک سائی، تغاری که کشک در آن ریزند و در آن سایند
لغت نامه دهخدا